مکنتش ناوی
نمیخواستم
مکنتش ناوى اودعک بس انت مفهمتش
نمیخواستم که ترکت کنم اما نفهمیدی
ومشیت ومحاولتش تسمعنى او اسمعک
رفتی و حتی سعی نکردی که حرفهایم را بشنوی یا من حرفهایت را بشنوم
ده انا کنت لسه بکلمک وبقولک ایه فیا
اما منم هنوز با تو صحبت میکردم و به تو میگفتم چه شده؟
صعبتها علیا معرفتش افهمک
این برای من سخت است نمیتوانم بفهمم؟!
انا لیه ساعتها مجاش فى بالى کلام
چرا آن زمان هیچ حرفی به ذهنم نیامد؟
لحظة ماقولت سلام لیه سکت جرالى ایه
زمانی که گفتی خداحافظ چرا ساکت شدم چه اتفاقی برای من افتاده بود؟
ازاى اسیبک تمشى کده علی طول
چرا گذاشتم تو بروی؟
وانت اللى کنت بقول من الدنیا طلعت بیه
تو همانی بودی که میگفتم در دنیا فقط او برای من آمده!
ده انا لو علیا یاحبیبى عایزک هنا جنبى
عزیزم اگر به خواست من بود دوست داشتم تو اینجا کنارم باشی
ومفیش حاجة فى قلبى یاریت تفهم کده
چیزی در قلب من نیست ای کاش این را میفمیدی!
لا حبى لیک عمره انتهى ولا قلت نتفارق
نه زمان عشقت به پایان رسیده و نه گفتم که جدا شویم
انت اللى بتفارق اوهامى خلقتها
ممنون نیلوفر جان بسیار زیبا ترجمه کردی واقعاً فوق العادست
خسته نباشی نیلوفر جان..دستت درد نکنه...عالی و روان..ممنون
شکرا و یعطیکم العافیه...