ترجمه تامر حسنی هموت و ارجع

با سلام خدمت دوستان و سرووران و یاران همیشگی وبلاگ بنده. ممنون که همیشه سر میزنید و به بنده این افتخار رو میدید که حضور سبز و با محبت شمارو در کنار خودم حس کنم. با تبریک ماه رمضان و قبولی طاعات و عباداتتون مثل همیشه دیرکردهامو ببخشید و آهنگی از تامر حسنی که تیتر پایانی یکی از سریال های ماه رمضان هستش رو براتون میذارم امیدوارم که خوشتون بیاد.

 هموت وارجع وکل ما اقول وایة یمنع اخاف
میمیرم و زنده میشم و تمام چیزهائی که میگم چه چیزی باعث میشه که بترسم؟
 
اسمع کلمة خلاص مابقاش ینفع
کلماتی میشنومم که دیگه برام فایده ای نداره
 
حاجات جوایا تعبانى ومش بنسى وحشانى اة
خواسته های درونیم مرا خسته میکنه و نمیتونم فراموش کنم و مرا دلتنگ میکنه.
 
من البعاد لما بیوجع
از راه دور وقتی درد میکشم

 
وکتیر من نفسى انا بهرب ونفسى لاجرب
و بارها از خودم فرار میکنم و هیچ وقت با واقعیت کنار نمیام
 
احساسى بیقولى
احسام به من میگه
 
من بعض هنقرب وهنبقى تانى لبعض
به کسانی نزدیک میشویم درحالی که پیش دیگری هستیم(منظور پیش هرکی که باشی دلت پیش یکی دیگست)

 
یاریت یازمانى لو ترجع بینا تانى
ای کاش زمان از دوباره بر میگشت
 
 نفسى یوم اشوف حبیبى فى احضانى
روزی که عشقم رو در آغوش خودم حس کنم
 
طاب ازاى انسى دة سیبلى فى کل مکان
چطور باید فراموش کنم راهی که در همه جا پیش رومه

 ذکرى حلوة ماتنسیش
خاطرات شیرینی که هیچ گاه نمیتونم فراموشش کنم
 
کانت ما بنا مع بعض زمان
روزگاری که باهم درآن زندگی میکردیم